تخطی چندین جانبهء جامعهء بین المللی از حقوق بشری زنان در 3 دهه در افغانستان
امیلیا اسپارتک امیلیا اسپارتک

سخنرانی در دومین کانگرس بین المللی زنان

 در شهر ارنهم هالند

7 مارچ 2010

 

اگر امروز چهرهء افغانستان زشت معلوم میشود، بدین جهت نیست که مردم افغانستان زشت هستند. افغانستان آیینه و مظهر آمال تنها و تنها خود افغانها نیست. وضع نا به سامان کنونی افغانستان مظهر آمال سراسر جهان میباشد. چنان که یک ظرب المثل قدیمی فارسی می گوید: اگر شما تصویر تان را در آیینه دوست ندارید، آیینه را نشکنید، چهرهء خود را بشکنید (1).

1 - از آزادی زنان تا جنگ امریکا علیه حقوق زنان

بعد از حملات تروریستی ۹ سپتمبر سال 2001، مطبوعات و رسانه های گروهی امریکایی توجه زیادی به وضع زنان در شرایط حکمروایی طالبان به خرچ داده و از وضع زنان در زنده گی کردن زیر چادری و اینکه زنان از حق تعلیم، استخدام و آزادی گشت و گذار محروم شده بودند، خبر می دادند. در نوامبر ۲۰۰۱ لارا بوش به آزادی زنان به حیث یکی از شرایط تهاجم امریکا به افغانستان اشاره کرد و گفت:

«سرکوب وحشیانهء زنان یکی از اهداف تروریزم است . . . و دیگر اینکه حالا زنان افغان مانند گذشته در خانه های شان زندانی نیستند . . . آنها به موسیقی گوش داده و به دختران خود، بدون ترس از مجازات، تعلیم می دهند . . . مبارزه علیه تروریزم در عین حال مبارزه برای حقوق و حیثیت زنان است».

زمینه سازی برای لشکرکشی به افغانستان با شعارهای مختلف منجمله با شعار به اصطلاح «آزاد سازی زنان افغانستان» چندین ماه قبل از 11 سپتمبر 2001 آغاز شده بود. به گونهء مثال نطاق شناخته شدهء تلویزیون امریکا، خانم اوپرا وینفری (Oprah Winfrey) در یکی از برنامه هایش در فبروری ۲۰۰۱چهرهء یک زن چادری پوش را نمایش داد و سپس اعلام کرد که «زنان امریکا باید زنان افغانستان را از چنین مظالم رهایی بخشند».

یقیناً بر اساس گفتار این دو فرد از زنان سرشناس ایالات متحدهء امریکا، زنان افغانستان می توانند اکنون موسیقی گوش دهند، با کودکان شان بازی کنند و چادری نپوشند. آنچی که امروز برای زنان انجام می شود، زمانی در قوانین اساسی کشور از جمله قانون اساسی ۱۹۲۳ و قانون اساسی ۱۹۶۴با وضاحت تسجیل یافته بود، که حق برابر زن در رأی دهی و آموزش را تضمین قانونی می بخشید. لویی دوپری آن قانون را « نمونه یی برای همه کشور های مسلمان» به حساب می آورد.

بنیاد گذاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان با استفاده از مواد قانون اساسی سال 1964 به دفاع از حقوق زن اقدام نموده و نقش ارزنده یی را برای برجسته ساختن حقوق زنان بازی کردند. در دههء ۸۰که ح.د.خ.ا. قدرت دولتی را به دست داشت، اقدامات زیاد عملی در رابطه با حقوق زنان صورت گرفت. در همین سالها سازمان دموکراتیک زنان افغانستان که در سال ۱۹۶۶ تاسیس شده بود و طرفدار حقوق زنان بود، توانست نقش با ارزشش را در این عرصه ایفا نماید. بنا به دلایل ایدیولوژیک و تبلیغاتی، اکثریت محققین غربی و رسانه های گروهی در مورد دستاوردهای زنان در دههء 80 سدهء گذشته سکوت اختیار میکنند.

برعکس گروه های اسلامیست در برابر این قانون اساسی از خود واکنش نشان داده، و دست به اعمال ضد حقوق بشری زنان زدند. از جملهء این گروه ها عمدتاً گروهِ گلبدین حکمتیار بود.

خانم فیلیس بینیس (Phyllis- Bennis) کارمند ارشد انستیتوت برای مطالعات سیاست خارجی، نویسندهء کتاب «ختم جنگ امریکا در افغانستان» در مصاحبه یی با تلویزیون «دموکراسی-اکنون» (Democracynow.org) چنین گفت:

«آن چیزهایی را که طالبان می خواهند، من نیز نمی پسندم. زمانیکه آنها در قدرت بودند، کارهای وحشتناکی نسبت به مردم افغانستان و مخصوصاً نسبت به زنان مرتکب شدند. ولی بیایید ببینیم که در رابطه با افغانستان، امریکا در گذشته از کیها پشتیبانی می کرد و اکنون از کیها پشتبانی می کند: از مجاهدین و جنگسالاران. اینها دفعتاً به دوستان امریکا مبدل نشده اند. و دیگر اینکه اینها بهتر از طالبان نیستند. اگر ما به عقب بر گردیم، در می یابیم که این عمل وحشتناک، تیزاب پاشیدن بر سر و روی زنان را نه طالبان بلکه یکی از دوستان بزرگ امریکا، یکی از شخصیت های محبوب پرزیدنت رونالد ریگین، یک جنگسالار آن زمان یعنی گلبدین حکمتیار آغاز کرد. او در دههء هفتاد قرن گذشته با دار و دسته اش به روی دختران مکاتب و دانشگاه کابل تیزاب می پاشید. این عمل یک اختراع او بود».

حالا پس از لشکر کشی ناتو و امریکا به افغانستان، اگر طالبان در قندهار به سر و صورت زنان روی لچ تیزاب میپاشند، باید به جهانیان فهمانده شود که این کدام ابتکار طالبان نیست.

برعکس گروه های بنیادگرا که به مجاهدین شهرت یافتند و از جانب ایالات متحدهء امریکا، پاکستان، عربستان سعودی، چین، ایران و در مجموع از جانب تمام کشورهای غربی کمک های مالی، تسلیحاتی، سیاسی و معنوی می شدند، پیوسته به قانون شرعی و فقه اسلامی عطف توجه نموده و حتی در دوران زمامداری ظاهر خان و داود خان قبل از کودتای ثور تقاضای تطبیق آن را می نمودند. آنها سال ها قبل از عروج طالبان سیاست تبعیض آمیز و پرمشقت را برای زنان در نظر داشتند.

در سال ۱۹۹۲ زمانیکه رژیم مورد حمایت اتحاد شوروی از قدرت عزل گردید و مجاهدین داخل کابل شدند، گفته میشد که آنها برای نجات مردم ازدست کمونیست ها داخل کابل گردیده اند. اما واقعیت چیز دیگری بود. در میان اولین فرامین حکومت مجاهدین این فرمان قرار داشت که زنان باید چادری بپوشند و در ملای عام کاملاً با حجاب باشند.

دیریک براون (Derek Brown) ژورنالیست گاردین یاداشت کرده است که:

«مهمترین نشانهء تغییر در کابل غیر از حضور توپ ها و تسلیحات، غیبت زنان با لباس های غربی از خیابان ها بود. اکنون زنان از پا تا گلو پوشیده هستند و موهای خود را نشان نمی دهند. بسیاری از زنان میترسند که از خانه بیرون شوند».

به زودی جنگ قدرت، میان گروه های مختلفهء اتنیکی مجاهدین آغاز شد و آنها شهرها را به ویرانه مبدل ساختند. شهروندان کابلی که نتوانستند فرار کنند، مورد آزار و اذیت فراوان قرار گرفتند. بر اساس گزارش عفو بین المللی در دوران این جنگ ها « ده ها هزار افراد ملکی و در میان آنها زنان و دختران اختطاف شده و مورد تجاوز قرار گرفته اند». اما چنان موضعگیری ها باعث آن نشد تا در روابط این گروه ها با ایالات متحدهء امریکا کدام تغییری رونما شود (2).

در سال ۱۹۹۴ گروهی از شاگردان مدارس قران که طالبان خوانده می شدند، با حمایت ادارهء استخبارات پاکستان و کمک امریکا عرض اندام کردند و به دنبال موفقیت های پی درپی، کابل را در ۱۹۹۶فتح کردند. در آن زمان بود که جامعهء بین المللی از تخلفات طالبان علیه اصول حقوق بشری و به طور خاص علیه حقوق زنان اطلاع یافت. تحت سلطهء طالبان دختران و زنان از حق تعلیم و تربیه محروم شدند. به آنها اجازه داده نمی شد تا خانه را بدون چادری ترک کنند. آنها باید برای بیرون رفتن از خانه یک مرد محرم را با خود میداشتند. طالبان فتوایی را صادر کردند که به اساس آن، زنان افغان از پوشیدن لباس غربی، استفاده از عطریات و چوری ها که باعث ایجاد صدا می شوند، ممنوع شدند. چادری باید طوری باشد که همه وجود را بپوشاند و نباید از موادی ساخته شود که نرم باشد. زنان نباید در وسط خیابان راه بروند و نباید سرین خود را شور بدهند. در هنگام رفتار نباید حرف بزنند یا بخندند یا طنز بگویند . . . زنان به خاطر زنا و قتل مجازات میشدند. نمونهء بر جستهء آن اعدام زنی است در ستدیوم ورزشی کابل. اقدامات ضدبشری طالبان در مورد زنان در سال های بین ۱۹۹۶ و ۲۰۰۱ زیاد مورد توجه رسانه های غربی قرار نمی گرفت. اما پس از حملات ۱۱ سپتمبر توجه بیشتر به این موضوع مبذول گردید.

اگر گفتهء مک کینون (3) را در نظر بگیریم، میتوان تصور کرد که خشونت مرد علیه زن را نمی توان تروریزم دانست. پس نظریهء لارا بوش در مورد آزادی زن افغان از ترور چیز دیگری غیر از آنست. اولی گوید: تروریزم قدرت دولت را تهدید می کند در حالیکه خشونت مرد علیه زن چنین نمی کند.

2 - سهم زنان غرب در جنگ علیه جنس خود شان در افغانستان:

(الف): یک زن امریکایی به نام جوانی هیرینگ (Joanne Herring)که از مدافعان بازار آزاد در مقابل کمونیزم بود، توانست چارلی ویلسن (Charlie Wilson) سناتور امریکایی را متقاعد بسازد تا حمایت و کمک امریکا علیه اشغال شوروی در دههء ۸۰ را جلب نماید. وی بزرگترین کمک مالی سی. آی. ای. را که شامل میلیارد ها دالر و سلاح های پیشرفته می شد، به مجاهدین افغانستان بدهد (4).

(ب) مقدم (Moghadam)(5) فمینیست های غربی را که در دههء ۸۰ تا ۹۰ در مقابل این جریانات خاموش بودند، محکوم می کند. همچنان موضعگیری سوسیال دموکرات های اروپایي فمینیست های غربی در کمک ایشان به مجاهدین ضد فمینیست تا کمونیست های فمینیست مورد انتقاد قرار میدهد. یکی از دلایل که او برای این امر ذکر می کند این است که تا آن زمان فمینیست ها نتوانسته بودند موضعگیری های مشترک در این زمینه اتخاذ نمایند.

فمینیست ها در این حال در مسایلی چون«عام گرایی و خصوصیت فرهنگی»، «حقوق زنان و حقوق جامعه»، «شرق گرایی و استعمار جدید» ، «خصلت جنبش های اسلامی» و «خصلت انکشاف» مصروف بودند. بنا بر این مسایل حقوق زنان، جزیی از مسألهء فرهنگی و سنن اجتماعی شناخته میشد.

کمک های بین المللی از طرف سوسیال دموکرات های اروپایي و فمینیست های غربی به عوض این که به دولت دموکراتیک افغانستان که طرفدار فمینیزم و مدرنتی بود، صورت می گرفت، برعکس به مجاهدین ضد فمینیزم و مدرنتی داده شد. در این زمینه قاطعانه باید گفت که خشونت ضد حقوق بشری زن را نمیشود به حیث بخشی از فرهنگ و سنت تشریح کرد وخود را از آن مبرا ساخت.

(ج) زنان افغان که در هنگام اشغال کشور شان به وسیلهء شوروی در غرب بودند و بسیاری وقت به غربی ها شهرت یافته اند، نیز نتوانستند بر جوامع زنان غربی کدام تاثیری از خود به جا بگذارند. آنها نمی دانستند که ایشان در حقیقت در دفاع از ریشدار هایی قرار گرفته بودند که بعداً عدهء بیشماری از هم جنسان شان را مورد تجاوز قرار داده و به قتل می رساندند. فقط زمانی که زنان غربی چادری را دیدند، در مورد عواقب وضع زنان در زیر رژیم طالبان اخطار دادند.

3 - پالیسی جنسیتی سازمان ملل متحد در افغانستان:

پالیسی سازمان ملل متحد در افغانستان که جنبهء جنسیتی دارد، از پالیسی این سازمان در کمپ های پاکستان و در دوران سال های ۸۰ ریشه می گیرد. در آن زمان زنان بیوهء اففانستان مدت ها انتظار کمک های مواد غذایی را می کشیدند و خود گرسنه می بودند تا این کمک ها برای شان برسد. زیرا مقامات ملل متحد ترجیح می دادند که کمک های مواد غذایی را اولاً به مرد ها توزیع کنند. سیستم توزیع مواد غذایی که از طرف دفتر پناهنده گان سازمان ملل متحد و سازمان های غیر دولتی تاسیس یافته بود، به شیوه یی عمل می کرد که دسترسی مردان به آن آسانتر بود. در نتیجه مردان صاحب مواد غذایی می شدند. کارت های توزیع مواد غذایی نیز به نام مردان صادر میگردید. این خود یک نقطهء ضعف برای آن عده از حامیان «غربی» زنان بود که توزیع مواد غذایی را به عهده داشتند.

ختک (Khattak)(6) می نویسد: مسألهء توزیع مواد غذایی به یکی از مسایل مبرم حقوق بشر مبدل گردیده بود. زیرا این مواد غذایی به شرطی توزیع میشد که گیرندهء آن باید به جبههء جنگ میرفت. در نتیجه کمک مواد غذایی مستقیماً به مردان تعلق می گرفت. از جانب دیگر حتی مردان نیز در صورتی حایز استحقاق دریافت مواد غذایی می شدند که قبلاً به یکی از احزاب مجاهدین نام نویسی میکردند. نام نویسی در احزاب مجاهدین صرفاً برای مردان بود.

ناتوانی سازمان ملل متحد بعد ها در مسألهء خروج قوای شوروی از افغانستان در ۱۹۸۹ آشکار گردید. سازمان ملل متحد نتوانست حکومت را در مذاکراتش با مجاهدین کمک نماید و یک نقشه برای ختم ماجرا تدوین نماید. گیر (Gaer)(7) می نویسد: که از سال ۱۹۹۳ مسألهء حقوق بشری زنان افغانستان به یک مسألهء عمده مبدل گردید. او سازمان ملل متحد را از این جهت که نتوانست یک یادداشت تفاهمی به شکل بهتر در مورد زنان با طالبان به امضا برساند، مورد انتقاد قرار داد.

بسیاری از محققان غربی در بارهء حقوق زنان در افغانستان و فمینیست ها به این عقیده اند که تنها نخبه گان شهری دههء ۸۰ بودند که از مزایای حقوق بشری استفاده برده اند. آنها از چادری استفاده نمی کردند، وظایف اداری برای شان وجود داشت، میتوانستند به درجات بلند تعلیمی دست یابند، بنا بر این آنها نه به لارا بوش و نه به اوپرا وینفری ضرورت داشتند، تا برای شان تبلیغ کنند.

این گروه نخبه گان کابلی دههء ۸۰ قیمت بزرگی برای جنگ سرد پرداختند. با به قدرت رسیدن مجاهدین و سپس جنگ داخلی و سلطهءطالبان صدای آنها خاموش ساخته شد.

مسألهء زنان در شرایط کنونی:

قدرت اصلی رژیم کابل که توسط ایالات متحدهء امریکا ساخته شده است، به دست جنگ سالاران یعنی کسانی قرار دارد که برای زنان افغان غیر از تباهی چیز دیگری به ارمغان نیاورده اند. غربی ها نباید موضوع به اصطلاح «دفاع از حقوق زنان افغان» را به مثابهء پوشش برای اشغال دوامدار افغانستان توسط امریکا استفاده کنند. مبارزهء زنان افغان به خاطر حقوق شان، یک مبارزهء درازمدت خواهد بود ولی این مبارزه نمیتواند توسط قوای نظامی غربی ها صورت گیرد. آقای کول هریسن از ایالت مسه چوسیت، تهاجم امریکا و ناتو را به افغانستان انتقاد جدی نموده و می نویسد:

بدبختانه در این ۸ سال با وجودی که هزارها سرباز و میلیاردها دالر به این کشور سرازیر شده است و درحالیکه ۴۶ کشور در افغانستان حضور نظامی دارند، باز هم دیده می شود که کدام تغییر مثبت در افغانستان رخ نداده و هنوز هم مردم افغانستان از نبود امنیت رنج می برند. و آنها از جوانب مختلف، گروگان دشمنان مختلف هستند و از سوی این دشمنان مختلف یعنی جنگسالاران، مافیای مواد مخدره، ناتو و امریکا تهدید می شوند که مردم ملکی را می کشند.

4 - ناکامی ها و ناتوانی ها

- اگر به وضع زنان، بعد از ۹ سال اشغال توسط نظامیان امریکا نگاه کنیم، می بینیم که زنان افغان مواجه به بلندترین سطح مرگ و میر در هنگام ولادت میباشند، یعنی در هنگام زایمان از بین می روند که میزان این مرگ و میر بیشتر از همه جای روی زمین است. چند ماه پیش یونیسف، صندوق کودکان ملل متحد، ابلاغ کرد که افغانستان حالا، برای یک طفل که به دنیا می آید، بدترین نقطهء روی زمین می باشد. در گذشته کشور سیرالیون بدترین نقطهء جهان بود.

- یک سوال بسیار ساده را از خود بپرسیم: وضعیت حقوق و آزادیهای زنان در عربستان سعودی که یک کشور دوست امریکا به شمار می آید، به چه منوال است؟ چنین به نظر می رسد که سیاست جدید امریکا، مبنی بر مذاکرات با طالبان به امید شریک ساختن آنها در قدرت دولتی، برای زنان افغان محدودیت های زیادی در عرصهء حقوق و آزادیهای شان به ارمغان خواهد آورد و وضع شان چیزی شبیه به عربستان سعودی خواهد شد.

از زمان اشغال افغانستان توسط امریکا و ناتو، کارهای زیادی بر ضد حقوق بشری زنان صورت گرفته که نکاتی چند از آنها را قرار ذیل برجسته می سازم:

1 - وضع و تصویب قانون وحشیانهء ضد زن تحت عنوان «احوال شخصیهء اهل تشیع». این قانون که به سرعت تصویب شد، به شوهران اجازه میدهد که زنان خود را از غذا محروم سازند در صورتیکه زن خواهش جنسی او را بر آورده نسازد.

خانم (رید ) یکی از دیده بانان حقوق بشر اظهار نموده: قانون احوال شخصیهء شیعیان یادآوری به موقعی بود در مورد این که زنان افغان تا چه حد در برابر معامله های سیاسی و وعده های عملی نشده آسیب پذیر هستند.

2 - ولادت های غیر نورمال در ارتباط با بمباردمان افغانستان با بمبهای امریکایی حاوی یورانیوم رقیق شده یا یورانیوم فرسوده.

3 - سنگسار نمودن زنان

4 - زدن زن با تازیانه یا شلاق در محضر عام

5 - مبدالهء زن به حیوان

6 - خرید و فروش چندین مرتبهء زن به مردان مختلف.

اینک با قوت گرفتن گروه های بنیادگرا در حکومت و پیشروی شورشیان و قطعی بودن بعضی از اشکال مصالحه با گروه های طالبان، زنان افغان با تهدید جدی رو به رو هستند.

این ها همه نمونه هایی از آوردن دموکراسی و آزاد ساختن زن افغان است توسط جامعهء بین المللی و دو باره سپردن زن افغان به دست قوانین غیر انسانی طالبان.

ما وعده های جهان را با خود داریم. هنوز!!! اما منتظر هستیم، که ببینیم آنها دیگر چه انجام خواهند داد. زیرا، فقدان عدالت، آسیب پذیری زنان را دوچندان می سازد.

 

Reference

(1)    Barnett Rubin is the author of several books and articles about the wars and conflicts in Afghanistan.

(2)    Amnesty International (1995) Afghanistan: International Responsibility for Human Rights Disaster. London: Amnesty International Publication.

(3)     MacKinnon, C.A. (2006) Art We Human? And Other International Dialogues. London: The Belknap Press of Harvard University Press.

(4)     Crille, G. (2003) My Enemy’s Enemy: The Story of the Largest Covert Operation in History, the Arming of the Mujahideen by the CIA London: Atlantic Books.

(5)    Moghadam, V.M. (2002) Patriarchy, the Taleban, and Politics of Public Space Afghanistan “in Women’s Studies International Forum,Vol. 25, No.1, 2002, pp.19 – 31.

(6)    Khattak, S.G. (2002) Afghan Women: Bombed To Be Liberated? In Middle East Report, No. 222, 2002, pp 18 – 23.

(7)    Gaer, F.D. (2001) Mainstreaming a Concern for the Human Rights of Women.


March 17th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها